سجاد ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 19 ساله )

با عرض سلام وتشکر خدمت تمامی اعضای زحمت کش راسخون
سوالی که داشتم راجع به چگونگی برخورد با بعضی از دوستان که الان خصوصیات دوستانم رادر زیر بیان میکنم
من شخصی هستم که از کلمات بد و دشنام و از این چیز ها بدم می آید
چند نمونه از این دوستان که دارم را می گویم لطفا نحوه ی برخورد با این افراد را بدهید.
1.دوستی دارم همسنم همکلاسم که خیلی خیلی صمیمی هستیم 3 سال هست که با هم دوست هستیم در خانه های همدیگر رفت و آمد داریم هم درسی چون هم رشته ایم و هم غیره خانواده هایمان هم با هم تقریبا آشنا شده اند ولی آنها رفت و آمد ندارندهر دو خانواده هم مذهبی هستیم فقط من ودوستم رفت و آمد داریم و حالا خصوصیات دوستم اینه که مسلمونه ، نماز می خونه و دل پاکی داره ولی یه وقتهایی زبون خوبی نداره کلمات بدو زشتی رو به کار می بره
گاهی وقتا به عنوان فحش به کسی و گاهی وقتا وقتی پیش منه یا وقتی پیش دوستاشه این کلمات رو به کار می بره هیچ وقت تو خونه یا پیش پدر و مادر نمی گه این حرفا رو میاد پیش من بیچاره میگه میدونه منم خوشم نمیاد ولی باز میگه بارها به همین دلیل راهنماییش کردم بهش گفتم ولی گوش نداده الفاظ بدی رو هم به کار می بره اخه مثلا فحش هایی میده که ماهیت جنسی دارندمثلا فحش های راجع به آلت های جنسی و زن و دختر ............
بارها قصد کردم راهنماییش کنم همه چیو به شوخی گرفته حتی بارها بهش گفتم حداقل حرمت مسجد رو نگهدار ولی تو مسجد هم میگه می خواستم قهر کنم باز نتونستم میگم آخه خیلی صمیمی هستیم اگه قهر کردم هم نتیجه ای نداشته برخوردم با این شخص باید چگونه باشه شما بگید
2.هم سنی هایی دارم که بچه های همسایه ی ما هستند بعضی اوقات دم در خانه جمع می شن و حرف میزنن
اون ها هم مثل دوستم همین کلمات رو بکار می برن ولی نه تو مسجد یا جایی
خیلی خیلی خیلی هم صمیمی نیستیم که هی بریم جایی یا چیزی ولی اگه دم در کوچه نرم پیششون مسخرم می کنن به خاطر اینکه ازشون قهر کردم به خاطر فحش دادنشون اگه برم پیششون هم که باید در میان حرف های دوستانه و خوب این کلمات زشت رو هم گوش کنم این افراد نیز بعضی هاشون به رهبری بعضی ها به دولت اینا فحش می دم بعضی هاشون هم می دونم دل پاکی دارن نماز می خونن ولی تو کوچه فحش دادنشون گل می کنه

من چی کار کنم هر کیو می بینم باهاش دوست می شم یا فحش میده یا نماز نمی خونه یا ....... { شانس منه کم پیدا میشن خوبان}
مورد 1 هم که خیلی صمیمی هم هستیم اگه قهر کنیم که دیگه دوستی برام باقی نمی مونه پس یه راهی بگید این شخصو امر به معروف و نهی از منکر کنم اثر کنه وقهر هم نکنیم و نحوه ی برخورد با این موارد که گفتم رو برام ذکر کنید
در ضمن یه چیزی بگم مورد 1 یعنی دوست صمیمیم
دوستم نماز می خونه
دوستم مسجد میاد
بعضی وقتا می برمش مسجد
بعضی وقتا هم میگه نمی تونم بیام یا نمیام
یا راهنماییش می کنم میگه ولم کن من کافرم ، سنی ام ، یهودیم
خلاصه همه چیز میگه و بعد میگه تو به فکر من نباش من می رم جهنم تو برو بهشت و میگه نمی خواد راهنماییم کنی
من چه کنم مسولییت من چیه
؟ راهنماییم کنید


مشاور ( )

با سلام و و شکر خدا که چنین بندگان پاکی را هنوز به ما معرفی می کند! این معضل چیزی است که همه افراد متعهد جامعه با آنان و بدزبانی یا غیبت کردن ها و معلات دیگرشان دست به گریبانند. حال پیشنهادات حقیر چنین است: 1-بفرموده مولا علی ع بفرزندانشان مبلغ دین خدا باشید با عمل هایتان نه با زبانتان شما هم اول با حربه مراقبت از زبانتان به آنها ادب بیاموزید. 2- در مواقعی که آنها شروع به بد زبانی می کنند با سکوت ناگهانی تان و یا انداختن سرتان به زیر و نگاه نکردن تان به صورت آنها -که از قویترین حربه هاست- ناراحتی خود را اراز کنید و اگر این کار را تا زمانی ادامه دهید که بفهمند و جویا شوند آنگاه با بیانی دوستانه بگویید. مشکلی پیش آمده نمی داانم چکنم .می پرسند چه مثلا بگویید دوست یا دوستانی دارم که خیلی دوستشان دارم و نمی خواهم وو نمی توانم آنها را ترک کنم چون می دانم آدم های خوبیند و لی چکنم که بعضی وقتها مرا می آزارند و نمی دانم چکنم .رکدام این حرف ها را اگر نمی توانید برایشان پیامک کنید. 3- در مناسبت های مذهبی یا خاص مثل روز تولد دوستتان می توانید با کادو دادن کتابی در باب آفات زبان همراه با یک چیز دیگر که به او برنخورد و همچنین فرستادن پیتامک هایی معنا دار اما نه نیش دار که موجب آزردگی شود می توانید در بین پیامهای دیگر تان آنها را متنبه کنید. مثلا : از خدا جوییم توفیق ادب------بی ادب محروم ماند از لطف رب بی ادب تنها نه خود را داشت بد--------بلکه آتش بر همه آفاق زدو.... 4- اگر افاقه نکرد او یا آنها را ترک کنید هر کدام برای شما ارزش واقعی قائل باشد متاثر شده برمی گردد و شما یک دوست واقعی را شناخته اید. موفق باشید.